سرگیجه – اپیزود 15؛ ساختار سازمانی، دروغی که باور کردیم
گرچه سازماندهی (شامل شیوه تقسیم وظایف برآمده از ماموریت شرکت میان پرسنل و تنظیم روابط میان آنها) یکی از وظایف خطیر و اساسی مدیر می باشد و تعیین میزان رسمیت، پیچیدگی و میزان تمرکز در تصمیم گیری ها از الزامات آن است، اما متاسفانه وقتی صحبت از سازماندهی می شود، بسیاری فقط یاد “چارت سازمانی” می افتند.
گرچه سازماندهی، امری حیاتی، واقعی و کاملا ملموس است اما تلاش برای درک آن صرفا از طریق چارت، فریبی بیش نیست.
به نظر می رسد چارت سازمانی، صرفا خطوط فرماندهی و گزارش دهی را نشان می دهد ولی استناد نمودن بیش از حد به آن فریب انگیز است زیرا:
الف ) سازمان غیررسمی و روابط کاری که در بستر آن شکل می گیرد، بسیار چندبعدی تر و پیچیده تر از چارت است. در چارت می گویی، کارشناس باید به مدیر مافوقش گزارش دهد اما آنچه در عمل رخ می دهد این است که انجام واقعی کار، از طریق تعاملات چندجانبه صورت می گیرد.
ب) چارت بسیار ایستا است. در عوض فرایند و گردش کار بسیار پویا و دینامیک است. پیشنهاد می کنم اگر خواستید از دریچه موضوعات سازماندهی، شرکتی را عارضه یابی کنید بجای تمرکز بر چارت، روی فرایندها و گردش کار واقعی فعالیت ها تمرکز کنید. فرایند و گردش کار، بسیار واقعی تر از تصویر ایستا و استاتیک و بیروح چارت است.
دیدگاهتان را بنویسید